مهربان من
چند وقتي ميشد دلم هواي مشهد و زيارت كرده بود اما برنامه هامون براي رفتن جور نميشد
روز 2 شنبه صبح بود كه دلم حسابي باراني بود و ...
نشسته بودم پيش خودم حساب كتاب ميكردم كه كي سرمون خلوت ميشه و ميتونيم بريم مشهد
هنوز چند ساعت نگذشته بود كه يك سفر مشهد برامون جور شد
بااينكه خيلي كار داشتيم همان 2 شنبه شب راهي شديم و زديم زير همه كارها...
ممنونم امام رضا امام رئوف و مهربان من كه چه زود نداي دلم را اجابت كردي
من تازه از بهشت برگشتم جاتون خالي...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی