سید احمدسید احمد، تا این لحظه: 17 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

دو تا مغز بادوم

آشنایی...

1391/7/2 11:53
332 بازدید
اشتراک گذاری

آخرای تابستان پارسال بود که با نی نی وبلاگ آشنا شدم یه دخمل گل به اسم ریحانه صاحب وبلاگ ریحان جیگر برام از وبلاگش گفت و من شدم خواننده وبش.(ممنون ریحانه جون و ممنون مامان عزیز ریحانه که همیشه برام بهترین دوست بودی)

بعد هم با نفس طلایی عزیزم دوست شدم و از دید یک روان شناس دنیا را قشنگتر دیدم

روح شاعرانه عارفه عزیز صاحب وبلاگ همسفر تا بهشت هم باعث شد من پای ثابت خواننده های وبلاگش بشم

و شاهده عزیز دوست عارفه جون که من هم برای سه قلوهاش دعا کردم و ...

صداقت و صمیمت نرگس عزیز من را با خودش همراه کرد در وبلاگ دلنوشته ها

مامان نفس عزیز با مثبت اندیشی فوق العاده اش من را خواننده دایمی روزی معجزه ای کرد

و رادین در وبلاگ صحبت های ما با فسقلی کلی خنده برای من به ارمغان آورد

بعد هم آبان پارسال بود که تصمیم گرفتم برای تولد احمد عزیز یک سورپرایز فوق العاده داشته باشم و این وبلاگ را درست کردم و شدم یک نی نی وبلاگی

اوایل فقط برای احمدم مینوشتم اما بعد این وبلاگ پر شد از دل نوشته های من

نی نی وبلاگ را دوست دارم به خاطر یک عالمه دوست خوب که بهم هدیه کرد

به خاطر حرفهای دلم که توش نوشتم و ...

نی نی وبلاگ را به خاطر فضای شاد و صمیمی اش دوست دارم

دوستی هاش درست مثل دوستی های واقعی است وقتی مدرسه میرفتیم

...

مدتیه به خاطر اتفاق بزرگی که توی زندگیم افتاده کمتر تونستم بنویسم اما اگر کم مینویسم کم نخوندم و همیشه با دوستان عزیزم همراه بودم و سخت محتاج دعای آنها...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان ريحان جيگر
2 مهر 91 12:51
خصوصي داري عزيزم
مامان نفس طلایی
2 مهر 91 21:24
عزیزم ممنونم از محبتت لطف داری ... خوبی از خودته ... جالب ترین روز نی نی وبلاگی من وقتی بود که تو نظرات خصوصی ام با اسم صدام کرده بودی و من فهمیدم شما من و می شناختی اما من نه .... اون روز به فاطمه می گفتم حتما یه بار امدیم اون وری قرار بذاریم هم و ببینیم ... امیدوارم تمام زندگیت سرشار از موفقیت های خوب باشه مهربون
نرگسی
3 مهر 91 10:44
کجا بودییییییییییییی شما ؟؟؟ 1 سالگی وبلاگت مبارک عزیزم مرسی از لطفت .. میشه بگی چه اتفاقی ؟ آخه نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت همراهت !
رادین
4 مهر 91 3:26
سلام خاله جون منم رادین!! خیلی دلم براتون تنگ شده بود. متنتون رو خوندم ممنون که از منم یاد کردید. مامان و بابا خیلی اینروزا درگیر مشکلات شدن و باعث شدن منم از دوستای خوب وبلاگیم دور شم ولی ایندفه ازشون قول گرفتم که همیشه یه وقتی برا وبلاگم بذارن. دوستون دارم
مامان پوريا پهلووون كوچولو
6 مهر 91 1:09
سلام اشناي غريب پس مارو يادت رفت ياد كني من هميشه همراهت بودم و هستم ولي شما ني-ستيد انشاالله كه خيره اگه ميشه برامون از خودت بنويس
نرگسی
10 مهر 91 17:50
انشالله به سلامتی عزیزم ..
مامانم
11 آبان 91 15:29
مبارک باشه عزیز دلم برات ارزوی موفقیت میکنم