آشنایی...
آخرای تابستان پارسال بود که با نی نی وبلاگ آشنا شدم یه دخمل گل به اسم ریحانه صاحب وبلاگ ریحان جیگر برام از وبلاگش گفت و من شدم خواننده وبش.(ممنون ریحانه جون و ممنون مامان عزیز ریحانه که همیشه برام بهترین دوست بودی)
بعد هم با نفس طلایی عزیزم دوست شدم و از دید یک روان شناس دنیا را قشنگتر دیدم
روح شاعرانه عارفه عزیز صاحب وبلاگ همسفر تا بهشت هم باعث شد من پای ثابت خواننده های وبلاگش بشم
و شاهده عزیز دوست عارفه جون که من هم برای سه قلوهاش دعا کردم و ...
صداقت و صمیمت نرگس عزیز من را با خودش همراه کرد در وبلاگ دلنوشته ها
مامان نفس عزیز با مثبت اندیشی فوق العاده اش من را خواننده دایمی روزی معجزه ای کرد
و رادین در وبلاگ صحبت های ما با فسقلی کلی خنده برای من به ارمغان آورد
بعد هم آبان پارسال بود که تصمیم گرفتم برای تولد احمد عزیز یک سورپرایز فوق العاده داشته باشم و این وبلاگ را درست کردم و شدم یک نی نی وبلاگی
اوایل فقط برای احمدم مینوشتم اما بعد این وبلاگ پر شد از دل نوشته های من
نی نی وبلاگ را دوست دارم به خاطر یک عالمه دوست خوب که بهم هدیه کرد
به خاطر حرفهای دلم که توش نوشتم و ...
نی نی وبلاگ را به خاطر فضای شاد و صمیمی اش دوست دارم
دوستی هاش درست مثل دوستی های واقعی است وقتی مدرسه میرفتیم
...
مدتیه به خاطر اتفاق بزرگی که توی زندگیم افتاده کمتر تونستم بنویسم اما اگر کم مینویسم کم نخوندم و همیشه با دوستان عزیزم همراه بودم و سخت محتاج دعای آنها...