قهرمان
چند دقیقه ای ازم دور شدی مشغول کارهام شدم اما...
اما دلم به جا نبود انگار یه چیزی سر جاش نیست
انگار یه چیزی کم دارم
اولش نفهمیدم که چم شده ولی وقتی به خودم آمدم فهمیدم تو را نمیبینم و چشمهام ,دلم ,قلبم بهونه تو را میگیره
فقط یک سالته عزیزم هنوز برام حرف نزدی
هنوز برام تعریف نکردی کارهای کرده ات را
و هنوز خیلی خیلی راه داری تا باز هم بیشتر دلم بهونه ات را بگیره
دیروز با خودم فکر کردم مادر شهید شدن کار هر کسی نیست یک قهرمان میخواهد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی