سید احمدسید احمد، تا این لحظه: 17 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

دو تا مغز بادوم

اشتباهي

1390/10/5 20:09
237 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيز دلم

خوبي بلاي خاله؟

امروز برام يك اتفاق جالب افتاد

مدتها بود خانمي كه به نسبت ماها سن و سال داره (تقريبا 40 ساله)و من يك ترم باهاش كلاس داشتم توي راهرو من را كه ميديد خيلي تحويل ميگرفت و احوال پرسي ميكردو ...

خلاصه منم پيش خودم فكر ميكردم چقدر من آدم دوست داشتني هستم اين خانم از بين همه بچه ها من را دوست داره و برام ابراز احساسات ميكنه

امروز بعد از كلاسم توي راهرو نشسته بودم و منتظر دوستم بودم كه ديدم اين بنده خدا از دور داره برام سر تكان ميده منم به احترام بزرگتر بودنشون بلند شدم و رفتم پيششون و دست دادم و احوالپرسي كردم و ايشون هم طبق معمول احوال مامان اينها را پرسيدن (من هميشه فكر ميكردم اين بنده خدا عادتشه كه احوال خانواده آدم را بپرسه)

خوب من از همه جا بيخبر تشكر كردم و گفتم خوبن خدا را شكر ،‌ كه ديدم داره وارد حرفهايي ميشه كه من اصلا نميفهميدم

مثلا:شما كه از آن محل رفتيد بعدش ما هم رفتيم و مامان ديگر سر كار نميرن؟

خواهر كوچكتون چقدر بانمك بود و ...

واي خدايا من را اشتباه گرفته بود...

حالا ديگه روم نشد بعد از اين همه مدت و اين همه احوالپرسي بگم ببخشيد با عرض معذرت بعد از 3 ترم ...من فرد مورد نظر شما نيستم

به هر سختي بود بحث را عوض كردم و به بهانه قرار داشتن با دوستم ازش خداحافظي كردم اما همه ترسم از اينه كه نكنه من را دوباره ببينه و ...

اي خدا ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان ريحان جيگر
26 اردیبهشت 91 15:06
چه جالب