یه ناقلا
فکر کنم تازه میتونستی کامل حرف بزنی
٢سال و نیمت بود ...یک روز صبح که از خواب بلند شدی شروع کردی به الکی سرفه کردن و گریه کردن
مامانم که حسابی خوابش میامد بهت گفت بخواب خوب میشی...
اما امان از تو که از اول هم بلا بودی در حد تیم ملی
وقتی دیدی کلکت برای بیدار شدن مامانم نگرفت شروع کردی به گریه کردن و گفتن این که من مریضم من را ببرید پیش آقای دتکر(دکتر)
وای چقدر آن روز از دستت خندیدم ناقلا...
دوست دارم عزیزم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی