سید احمدسید احمد، تا این لحظه: 17 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

دو تا مغز بادوم

الهه

1391/8/21 11:11
353 بازدید
اشتراک گذاری

هر وقت میدیدمت اولین چیزی که توی وجودت برام آرامش بخش بود آرامشت بود الهه جان

وقتی برای بار اول باهم صحبت کردیم و گفتی که بابات سالها پیش به رحمت خدا رفته واقعا تعجب کردم

مدتها بود که میدونستم مامان صبورت سرطان داره و همیشه احوال پرسش بودم اما سعی میکردم خیلی با سوالهام اذیتت نکنم  و مرتب پیگیر نباشم آخه میدونستم برات صحبت کردن در این مورد خیلی سخته

الهه ما سالها باغم نبود پدر و مریضی مادر و تنهایی ساخت(آخه برادرهاش خارج از کشور زندگی میکنند و خواهر هم نداشت) اما از آرامش چهره اش ذره ای کم نشد

همیشه شاگرد اول دوره خودش بود

کنار درس خوندن و مراقبت ازمامان مریضش تافلش را هم گرفت

وقتی کنارت بود و باهاش حرف میزدی احساس میکردی با یک دریای آرام هم کلامی (عمیق و پهناور)

توی همه مسایل عاقلانه ترین و بهترین گزینه را الهه انتخاب میکرد

مدتی بود ازش خبر نداشتم و میترسیدم باهاش تماس بگیرم اما...

امروز که موبایلم را روشن کردم الهه برام پیام داد:

سلام.مامان صبورم جمعه شب به رحمت خدا رفت

وقتی بهش زنگ زدم تا تسلیت بگم واقعا نمیدونستم باید چی بگم اما خودش شروع کرد به حرف زدن و گریه کردن؛اما باز هم زود الهه همیشگی شد و همان آرامش و تشکر از همدردی من

حالم را نمیتونم براتون بگم اما برای حال دل الهه دعا کنید.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

نرگسی
21 آبان 91 12:38
خدا بهش صبر بده و مادرش رو رحمت کنه .. وای خدا چقدر سخته
مامان ريحان جيگر
21 آبان 91 13:50
خدا رحمت كنه همه پدرها و مادرهاي مهربون رو و مخصوصا مادر الهه جون رو. خدا صبر فراوون بده به الهه جون، انشاءالله كه توي اين امتحانات سخت سربلند باشه و باشيم
مامان ريحان جيگر
21 آبان 91 14:13
خصوصي
مامان ريحان جيگر
21 آبان 91 14:15
راستي الان خودت آنلايني؟
مامانم
21 آبان 91 22:07
خدا واقعا بهش صبر بده وروح مامان عزیزش را غریق رحمت بی کرانش کنه ...
مامان پوريا پهلووون كوچولو
23 آبان 91 9:03
خدا بهش صبر بده