آشنایی...
آخرای تابستان پارسال بود که با نی نی وبلاگ آشنا شدم یه دخمل گل به اسم ریحانه صاحب وبلاگ ریحان جیگر برام از وبلاگش گفت و من شدم خواننده وبش.(ممنون ریحانه جون و ممنون مامان عزیز ریحانه که همیشه برام بهترین دوست بودی) بعد هم با نفس طلایی عزیزم دوست شدم و از دید یک روان شناس دنیا را قشنگتر دیدم روح شاعرانه عارفه عزیز صاحب وبلاگ همسفر تا بهشت هم باعث شد من پای ثابت خواننده های وبلاگش بشم و شاهده عزیز دوست عارفه جون که من هم برای سه قلوهاش دعا کردم و ... صداقت و صمیمت نرگس عزیز من را با خودش همراه کرد در وبلاگ دلنوشته ها مامان نفس عزیز با مثبت اندیشی فوق العاده اش من را خواننده دایمی روزی معجزه ای کرد و رادین در وبلاگ صحبت...
نویسنده :
مامان سما و خاله جون احمد
11:53
رمضان عزیز
ماه رمضان داره میاد... ماه قران خواندنها ماه مهربانتر شدنها ماه زود سحری خوردن تا مسواک دیر نشه ماه زولبیا و بامیه ماه گرسنه شدن بعدازظهرا و سیر سیر بودن موقع افطار ماه سفره های افطاری باحال ماه نماز خواندن های بهتر ماه عادت داشتن به خوندن دعاهای هر روز ماه منظم و طبق برنامه شدن کارها ماه مزه دادن غذاها ماه ... ماه خدا ... دوستت دارم ماه خدا یاد دوران بچه گی و قربون صدقه رفتنهای مامان عزیزم برای سحری خوردن به خیر... ...
نویسنده :
مامان سما و خاله جون احمد
10:22
تولد
سلام بعد از یک تاخیر طولانی رسیدن ماه شعبان و ولادت های زیبایش مبارک و... همسر عزیزم و داداش خوبم تولدتون مبارک فعلا دسترسی به اینترنت ندارم و به همین خاطر دیر آپ کردم ...
نویسنده :
مامان سما و خاله جون احمد
10:54
امام مهربانم
مولاي غريبم غريب تنهاي سامرا سلام امام خوبيها و پاكيها سلام از زماني كه سامرا را ديدم يك چيز ته دلم چنگ زد و ديگر خاموش نشد غربت... امام غريب و مظلومم سلام شما كه با اهل آسمان آشناتريد تا اهل زمين،دست اين غريب آسمانها را هم بگيريد ...
نویسنده :
مامان سما و خاله جون احمد
20:15
كهنه سرباز
بهشون كهنه سرباز ميگن...سربازهايي كه توي جنگ شركت كردند حتي اگر چند روز باشه،حتي اگر براي دفاع نرفته باشن و سربازان مهاجمي باشن كه به كشورهاي ضعيف حمله كردن (مثل ويتنام) همه جا احترام دارند و تحويلشون ميگيرن چون آنوقتي كه خيليها راحت تو خونه هاشون بودن اينها توي دل دشمن ميجنگيدند هر سال براشون مراسمي برگزار ميشه و با كلي احترام ازشون تجليل ميشه آخه آنها قهرمانهاي يك كشورند اين كهنه سربازها شايد خيلي كاري هم نكرده باشن و فقط به خاطر پول رفته باشن يا مجبور به رفتن بودن آنهايي هم كه برنگشتن قهرمان ملي اند... و چه باشكوه ازشون تقدير ميشه آخه ... اينها همه اش مربوط به ما نبود (آخه ما عادت نداريم از قهرمان هاي واقعي مان ت...
نویسنده :
مامان سما و خاله جون احمد
14:44
...
هميشه شعرهاي مرحوم قيصر امين پور را دوست داشتم اما نميدونم اين شعرش اين روزا چقدر به دلم ميشينه و با خودم زمزمه اش ميكنم حرفهای ما هنوز ناتمام .... تا نگاه میکنی : وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آنکه با خبر شوی لحظهی عزیمت تو ناگزیر می شود آی ..... ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان چقدر زود دیر میشود! ...
نویسنده :
مامان سما و خاله جون احمد
17:59
آن روزها...
این روزها که گذشت ... یاد قدیم میافتم وقتی بچه بودم آن روزا همه چیز خیلی ساده تر و قشنگ تر بود روابط آدمها با هم صادقانه بود برای هم کلاس نمیذاشتن همه هم را دوست داشتن زندگیها بهتر بود ... آن روزا که گذشت خدا بیشتر توی دلها بود کسی بی حجاب و بد حجاب نبود... آن روزها که گذشت فرشته ها هنوز از پیشمون نرفته بودن... ...
نویسنده :
مامان سما و خاله جون احمد
10:07
گل اردیبهشت
اردی بهشت ماه خیلی قشنگیه احمد جون توش گلها باز میشن درختا سبز میشن هوا خوب و بهشتیه همه چیز در حد نهایت عالیه و... مامان نازنینت گل اردیبهشتی خانواده ماست تولدت مبارک خواهر عزیزم ...
نویسنده :
مامان سما و خاله جون احمد
10:12
همه چی عالیه
این روزها هوا عالیییییییه درختا تند تند قد میکشند و..... همه چیز خیلی قشنگه هر وقت به درختها گلها سبزه ها نگاه میکنم یاد بهشت میافتم خیلی این هوا را دوست دارم... خیلی خیلی...
نویسنده :
مامان سما و خاله جون احمد
8:45